ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 |
گر بیدل و بیدستم وز عشق تو پابستم
بس بند که بشکستم ، آهسته
که سرمستم
در مجلس حیرانی ، جانی است مرا جانی
زان شد که تو می دانی ،
آهسته که سرمستم
پیش آی دمی جانم ، زین بیش مرنجانم
ای دلبر خندانم ،
آهسته که سرمستم
ساقی می جانان بگذر ز گران جانان
دزدیده ز رهبانان ،
آهسته که سرمستم
رندی و چو من فاشی ، بر ملت قلاشی
در پرده چرا باشی ؟
آهسته که سرمستم
ای می بترم از تو من باده ترم از تو
پرجوش ترم از تو ،
آهسته که سرمستم
از باده جوشانم وز خرقه فروشانم
از یار چه پوشانم ؟
آهسته که سرمستم
تا از خود ببریدم من عشق تو بگزیدم
خود را چو فنا دیدم ،
آهسته که سرمستم
هر چند به تلبیسم در صورت قسیسم
نور دل ادریسم ، آهسته
که سرمستم
در مذهب بیکیشان بیگانگی خویشان
با دست بر ایشان آهسته که
سرمستم
ای صاحب صد دستان بیگاه شد از مستان
احداث و گرو بستان آهسته که
سرمستم