چشمانت
برکه های پر از ماه است
دست هایت جلگه های بارانی
چقدر آسمان به تن ات می آید
وقتی رکاب رنگین کمان
از شانه ات
روی بازوی تو می افتد
و ابرها
از حاشیۀ دامن تو می گذرند
رؤیاها اگر تو را می دیدند
خواب ها را
برای همیشه ترک می کردند
شاعر: پرویز صادقی