ساده است ...

ساده است ستایش گلی
چیدنش
و از یاد بردن این که
گلدان را آب باید داد ...

ساده است بهره جویی از انسانی
دوست داشتنش ، بی احساس عشقی
او را به خود وانهادن
و گفتن که دیگر نمیشناسمش …
ساده است لغزشهای خود را شناختن
با دیگران زیستن به حساب ایشان
و گفتن که من این چنینم …
باری زیستن سخت ساده است
و پیچیده نیز هم ...
 

 

"شاعر: مارگوت بیگل"