تو را دوست دارم ...

 

من همچون دریایی آرام در سپیده دم 

تو را چنان دوست دارم  

که هیچ سنگی  

نمی تواند  

آرامش مرا از با تو بودن  

متلاطم

و هیچ نسیمی نمی تواند 

عشق مرا 

از تو دور کند ... 

 

 

نوشته: مهربان 

 

زمستان را ...

زمستان را
به خاطر چتری دوست دارم
که سرپناهش را در باران
قسمت می‌کنی با من
و هر قدر هم که گرم بپوشی
یقین دارم باز در صف خلوت سینما خودت را
دلبرانه می‌چسبانی به من
هنوز باورم نمی‌شود
که سال به سال
چشم به راه زمستانی می‌نشینم
که سال‌ها چشم دیدنش را نداشته‌ام. 


"شاعر: عباس صفاری"
 

ولادت پیامبر اکرم (ص) و امام صادق (ع) مبارک

عید زیباى برائت از عدو دارد ربیع

عید میلاد دو دلدار نکو دارد ربیع

موسم سرمستى دلهاى شیدا آمده

مصطفى با حضرت صادق به دنیا آمده 

 

 

میلاد پیامبر اکرم (ص) و امام صادق (ع) مبارک باد 

ادامه مطلب ...

ماندن یا نماندن

ماندن یا نماندن
سئوال این نیست
آی که چشم های تو می گوید: بمان
می مانم
حتی اگر جهان را
بر شانه های خسته ی من

آوار کرده باشی...
 
شاعر: حسین منزوی 

و تو ...

و تو
هر جا و هر کجای جهان که باشی
باز به رویاهای من باز خواهی گشت
تو مرا ربوده٬ مرا کشته
مرا به خاکستر خواب ها نشانده ای
هم از این روست که هر شب
تا سپیده دم بیدارم
عشق همین است ... در سرزمین من
من کشنده ی خواب های خویش را
دوست می دارم ...

 

شاعر: سیدعلی صالحی 

 

تو ... من ...

هر جا که من هستم
تو نیستی
هر جا که تو هستی
من نه

شده ایم آدم برفی و آفتاب
مگر نارنج وُ بهار عیبی داشت 

 

شاعر: شهریار بهروز 
 

 

تولدت مبارک سارا جان

 

سارا عزیزم 

لبخند زدى آسمان آبى شد
شبهاى قشنگ دی مهتابى شد
پروانه پس از تولد زیبایت
تا آخر عمر غرق بیتابى شد 

 

سارا جان دوست عزیرم تولدت مبارک 

 

تولد تکرار امیدواری خداوندی است،  

یادآوری این تکرار بر تو دوست عزیرم گرامی  

عشق را دفتری نیست

شنا کن به تنهایی 

پرواز کن به تنهایی 


عشق را دفتری نیست 


بزرگترین عاشقان دنیا 


خواندن نمی دانستند ....

شاعر: نزار قبانی 
 

می دانم ...

می دانم
این داستان را پایانی نیست
فروریختن های من و
تظاهر به بی خیال شدن های تو
همیشگی ست

به گمانم
سرنوشت و تقدیر ِ ما یک بازی ست

راه کج کردن های تو و
در مسیر سبز شدن های من
دزدانه خواستن های تو و
بی پروا از عشق گفتن های من
بخشی از قواعد این بازی ست

می دانم تا تو نخواهی، گریزی نیست
فرو ریختن های من و
تظاهر به بی خیال شدن های تو
همیشگی ست 

 

شاعر: پروین پارسا  

دوستت دارم ...

من زبان ایما و اشاره نمی دانم ..!

باید تمام قد 

روبرویم بایستی و بگویی:

دوستت دارم ...